ای معلم ای حیات جسم وجان      روشنی بخش دل وروح وروان 

مامن     اندیشه  را تو رهبری        با محبت   خرمن،    گل پروری 

صدپیان خوش توداری دربیان      میشکافی پرده ی ظلمت عیان

 قطره قطره درس دانش میدهی   درس علم کار وکوش میدهی  

1_مراکز خرید وفروش جنسی 

2_نمایش خون آشام ادمخواری برای خنده

3_ازدواج با حیوانات خانمی با الاغش ازدواج کرد 

4_از هرپنج کودک  یک مورد آزار جنسی  قرار می گیرد 

5_در آمستردام بهشت شیطان هلند تولید سکس 

6_خیابان رولایت =خانمها لخت عور ایستادبرای اجاره شدن 

در غرب بیشترین توهین به ساحت زن می شود 

درآمد بسیاری ازشهرهای اروپا آمریکا از ناجیه سکس است 

واقعیت انسان درغرب  به قدرت وثروت معنی شده است

در غرب خیانت وخرافه پرستی ،جای کمال پرستی نشست 

کمال جویی را به کنار انداخت،انسان مسلح  به تکنولوژی شد

و هرروز حیوان تر روانشناسی عشرت ولذت در نظام سرمایه 

داری جدید شکل گرفت لفظ جامعه مدنی شامل تسامح 

هیچکدام  جامع نیست ،

کلن می گوید . ما ازاین به بعد جزئ هیچ کل معنی داری

نیستیم نه جهان  نه جامعه شعوری بر هیچ کجا حاکم نیست 

چرا ؟ بر حکومت باشد اینان خودرا پای بند هیچ اصول اخلاقی 

نمی دانند .می گویند فضیلت رذیلت است

من از سبک زندگی غربی بیزارم بخاطر در هم ریختگی اباهیگری 

صدیقه اژه ای   

شیدای  اصفهانی   مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 

می خواهم محو جمال تو باشم 

مرا در دهان طبیعت می افکنی 

می خواهم با تو دوست باشم 

مرا همنشین زشتخویان می کنی 

می خواهم همه امید وآرزویم

تو باشی ،

مرا به ضعیف ترین ها می سپاری 

می خواهم گرمای محبت تو را با

شوق وشور التهاب عشقت با کام 

کام جان بچشم ،

مرابسوی بندگان ناتوانت سوق

می دهی 

می خواهم دستانم را

دردستان نیرو بخش تو بگذارم 

وهمواره چشم درنگاه تو داشته 

باشم تا کام جانم را از جرعه ای 

سرمست سازی 

وآتش عشقت را بیش از پیش

در جانم افکنی 

دستانم را دردست انسانهای

کم خرد 

می گذاری 

آه ، آه  ،که چه بگویم ،

چقدر دلم را می سوزانی

چقدراشکم را درمی آوری

آما نه ، من باید جانم را

وقلبم را واشکم را بتو

 هدیه کنم ،

اما همه اینها را که تو به من 

عطانموده ای 

من که چیزی از خود ندارم

پس می نویسم تا فراموش نکنم 

خواسته هایم راشاید دل مهربان 

ونگاه حیات بخش تو مرا به سفینه 

جاودانگی واکسیر حیات رهنمون 

گردد 

آمین یا رب العالمین

بانو _صدیقه اژه ای 

دیوان صهبای عشق 

                            مدیر وبلاگ

                            ووقطره ودریا شیدای اصفهانی  

نردبانی دارم  

باور ساده ی من 

پله اش نامرئی، همچنان بال نسیم ،

می روم من بالا برلی بام دلم 

قرص خورشیدی هست 

پشت ابری پیدا ست 

باغ تنهایی من پر ز، عطر گلهاست 

هم درون آن باغ یک کسی ناپیداست

چشمه ساری جاری ، پای آن سر وسهی 

هرشب از نور ماه

جشن ارواح بپاست

جشن ارواح بپاست 

بانو_  صدیقه اژه ای 

دیوان صهبای عشق   مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی

ای عشق حیات جاودانم دادی     من مرده بدم اب حیاتم دادی 

دروادی ظلمت شدم سر گردان   تو نور شدی مرا نجاتم دادی 

صدیقه اژه ای    کتاب آتش مهر 

                    مدید وبلاگ شیدای اصفهانی                     

واقعا تلختر از فاجعه غزه ندیدم به جهان 

بی پناهان  وغریبان هلوکاستی که صهیون 

به جهان داد نشان 

لعنت خلق وخدا باد براین قوم ظلوم 

ننگ ونفرین ابد بر ترامپ ونتانیاهو 

صدیقه اژه ای   

مدیر وبلاگ شیدای  اصفهانی

هرچی دارم مال او     هیچی ندارم از خودم 

خودمن   هم مال او    بالاتر ازاین چی بگم 

صدیقه اژه ای    مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی

بیدارشو بانو ،بیدار شو دنیا ،بیدار شو مرد وزن عالم

این نقشه شومی که استکبار دارد جز تباهی بشر چیزی ندارد 

روح شیطان حاکم این ظلم وبیدادست 

بیدارشو چشم بد دجالها دنبال نابودی نسل پاک انسان است 

بیدارشو،ای مرد بیدار شو بانو ،خطر در هرکجا آماده ویرانی 

ایمان وروح سبز انسان است ،

بیدار شو دنیا  ترامپ خود بدترین موجوددوران است 

او حیوان درنده سگ هار است .

بیدار شو دنیا صهیون کارگردان تمام نقشهای شوم 

دوران است  خون می بارد از چنگش زمین سرخ و

زمان سرخ از خون شهیدان است،

بیدار شو خودرا رها کن تن بزیر خفت وخواری 

سپردن بدترین ظلم وستم بر نفس انسان  است 

صدیقه اژه ای 

          مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی      

من ان عقاب بلند پروازم که کوه ها وصخره ها را

دردل تاریک شب می پیماید

از روی اقیانوس های بیکران عبور می کند

اسیر جنگل ودشت کوه ودمن نمی گردد ،

به پرواز ادامه می دهد، 

میل در ماندن ندارد

از سکون بیزاراست  اوج می گیرد ،

ازقله های رفیع عبور می کند ،

تا به خورشید برسد از ان نیز عبور 

می کند تافراسوی جهانی دیگر 

تا فراسوی دیگر 

بانو_ صدیقه  اژه ای 

دیوان  صهبای عشق 

            مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی 

شبی با ماه وبا مهتاب  با گل وشبنم نسیم روحبخش نوبهاری گفتگو کردم 

چه زیبا بود آن شب اسمان صدها ستاره با هزاران راز صدای نغمه

مرغ سحر غوغا بپا عطر بهاران هوش می برد از سر عالم در ختان دست 

افشان سروها نستوه پا برجا وکوه ازدامنش باران نور جاری وساری بود 

زیبا بود .تماشا داشت .جای دوستان خالی  جای دوستان خالی

 بانو _صدیقه اژه ای    دیوان گلشن سحر 

        مدیر وبلاگ شیدای اصفهانی